سلام ب همه ی دوستای نی نی پیچیمون.
امیدورام ک خوب باشید.
همونطوری ک میدونید ما هفته پیش جاتون خالی رفتیم شمال.ثنا هم توی دریا و...کلی کیف کرد و اصلا نمیخاست ک برگرده.
توی این چند روزی ک نبودم واقعا دلم براتون تنگشده بود.
اینم ی سری از عکسای ثناخانومی.
طلوع افتاب توی اتوبان کاشان-قم
اینم عکس ثنا در حالی ک عینکش رو برعکس زده و ما در تعمیرگاه مجتمع تفریحی-توریستی مهتاب.
جای همگی خالی ما عصر رسیدیم نمک آبرود و رفتیم تله کابین.اینم عکس ثنا توی کابین.همش میگف عباسی و فکر میکرد تابه!
اینم عکس ثنا با باباحاجی(بابای من) اون بالابالاها.وقتی از تله کابین اومدیم بیرون کلی از ی کوه رفتیم بالا و اینجا داریم خستگی مون رو درمیکنیم!!
راسی یادم رفت اینو بگم ک تو علاقه ی خاصی داری ب باباحاجی و باباحاجی گفتن از زبونت میریزه و ی جورایی خودتو لوس میکنی و باباحاجیـــــــم ک دیگه نگو عاشقــــــته.
اوایل من خیلی حساس بودم روی این علاقه باباحاجی ب تو و یجورایی برای منی ک ته تقاری بودم و عزیزباباسخت بود ولی عادت کردم!!!
اینم همون بالای کوهیم و ثنا داره بستنی میخوره!
اینم شب اول مسافرتمون تو وبابایاسرجونت ک بهش میگی"بابا یا"توی ماشینید.
اینم روز دوم مسافرتمون ینی روز اولی ک رسیدیم ب پلاژ بیمه ایران ک بابا حاجی از قبل رزرو کرده بود و اونجا پارک داشت و تودوسداشتی همش توی پارک باشی و همیشه با گریه برمیگشتی...
اینم روز اولی ک میخاسیم بریم ساحل و تو خانوم کوچولو کمک میکنی و حصیر رو میاری.
اولین غروب.
ایتم قهوه خونس ک ثنا ذوق کرده.
ثنا و شیطونی هاش.
اینم ی درخت خوشگل ک من عاشقش شدمممممممم
ثناخانوم با عینک بنده.
ثنا با کلاه و عینک بنده!!!خخخ
اولین آب تنی ثنا ب همراه باباش.
ی روز ک ماداشتیم قلیون میکشیدم ثنا گف منم میخام یادش دادیم ک بکشه و خیلی دوس داشت و خیلی ماهرانه میکشدید.خخخ
اینم ی دونه عکس ثنا ک تونستم توی قایق ازش بگیرم.
ثناخیلی میترسید و همش ب مامانش میگف:مامان ترس
اب بازی با شلوار!!!!
تاب بازی.
اخرین صبحونمون در پلاژ